حرفایی از زبون عشقم شنیدم که اگه به سنگ بگی سنگ اشکش درمیاد، باورم نمیشه به منی مه واسه ادامه تحصیل شهرهای مختلف بودم بهم گفت عمرت تو ترمینالا میگذره و این شهر واون شهر بودی، به منی که با یه مرد حتی به کلمه بیستر از حدش حرف نزدم این حرف حقم بود؟ برام کادوی تولد اپل واچ خرید کمتر از نصفش وخودم پولشو داده بودم منت اونا سرم گذاشت، جلوی داداشش خار وخفیفم مرد، جلوی همسایه ها، امروز مه میخواستم بیام داخل ساختمون گوشامو تیز کرده بودم و چشامو باز مه اکه نشوتی از همسایه ای دیدم روبرو نشم باهاشون، وضع چشام داغونه، وقتی میخواست خفم کنه بخاطر یه زنی که تو ابن سه سال کوچکترین حرمتی براش نذاشته و این اینجوری سنگشو به سینه میزنه گلوم داره میکشتم از درد، تمااام استخونام داره زق زق میکنه، و دلم دیگه دل نمیشه
مه ,زق ,یه ,نمیشه ,جلوی ,سنگ ,و این ,به منی ,نشوتی از ,روبرو نشم ,نشم باهاشون،
درباره این سایت